- طنز شاد میکند، اما شادی کو؟
- بله قربان، طنز شاد میکند
- چشمی که اشک دارد، طنز ندارد
- کتاب سوم من، «اشکهایش» منتشر شد
- اندر حکایت قدرت نهفته سیبزمینی در جهان معاصر
- اندر حکایت دلایل اعتماد به باد و دولت
- اندر حکایت روزی که از شوق کشف پولهای جدید به خود نهیب زدیم
- اندر حکایت شبی که نزدیک بود به کره مریخ برویم
- اجازه بدهید کسی فیش حقوقی خود را منتشر نکند
- اندر حکایت استخدام یک مربی کارکشته برای فوتبالیست های جدید
آخرین مطالب
امکانات وب
10تیرماه منتشر شد
باور بفرمایید که دلمان خیلی می‌خواست یک چیزی بنویسیم که کمی هم خودمان تمدد اعصاب کرده باشیم و اگر قابل داشت باعث آرامش خاطر شما هم بشود. اما وقتی دیروز رفتیم میدان میوه‌وتره بار دیدیم که روی اتیکت‌ها نوشته شده است که «دستچین از سوی مشتری» خیلی خوشحال شدیم و گفتیم که چقدر کار خوبی است که آدم دیگر وقتی که توی این میدان‌های میوه می‌رود یاد میدان‌های جنگ نمی‌افتد وفکر نمی‌کند که در مقابل برخورد بسیار دوستانه فروشندگان! که به راحتی کیسه‌های میوه را از دست مشتری می‌گیرند و خالی می‌کنند و از آن طرف باید شاهد دعواهای عجیب و غریب بود. این بود که خوشحالی خودمان را اتفاقا با یکی از مشتری‌ها تقسیم کردیم، چون از قدیم گفتند که شادی‌هایتان راتقسیم کنید،از آنجا که ما آدم بخیلی نیستیم این کار را کردیم، چون حقوق ما زیاد نیست که آن را با دیگران تقسیم کنیم. به هر حال به اتفاق مشتری همدل شروع کردیم به دستچین. ناگهان دیدیم که فروشنده هم میوه‌های دلخواه خود را در کیسه ما می‌ریزد. تازه متوجه شدیم که منظور از دستچین این است که خود میوه‌فروش محترم با لطایف‌الحیل می‌تواند دستچین کند ومیوه‌هایی را که خودش می‌خواهددر کیسه مشتری بریزد و مشتری هم اگر توانست در این مسابقه پیروز شود چند عدد ناقابل میوه را درکیسه خود بریزد. اینجا بود که حدس زدیم منظور از دستچین این است که گویا قرار است قیمت‌ها آرام آرام بالاتر بروند و مشتری‌ها هم آرام آرام به این دستچین عادت کنند.همین. طنزگاه مازیار سوادکوهی...
باور بفرمایید که دلمان خیلی می‌خواست یک چیزی بنویسیم که کمی هم خودمان تمدد اعصاب کرده باشیم و اگر قابل داشت باعث آرامش خاطر شما هم بشود. اما وقتی دیروز رفتیم میدان میوه‌وتره بار دیدیم که روی اتیکت‌ها نوشته شده است که «دستچین از سوی مشتری» خیلی خوشحال شدیم و گفتیم که چقدر کار خوبی است که آدم دیگر وقتی که توی این میدان‌های میوه می‌رود یاد میدان‌های جنگ نمی‌افتد وفکر نمی‌کند که در مقابل برخورد بسیار دوستانه فروشندگان! که به راحتی کیسه‌های میوه را از دست مشتری می‌گیرند و خالی می‌کنند و از آن طرف باید شاهد دعواهای عجیب و غریب بود. این بود که خوشحالی خودمان را اتفاقا با یکی از مشتری‌ها تقسیم کردیم، چون از قدیم گفتند که شادی‌هایتان راتقسیم کنید،از آنجا که ما آدم بخیلی نیستیم این کار را کردیم، چون حقوق ما زیاد نیست که آن را با دیگران تقسیم کنیم. به هر حال به اتفاق مشتری همدل شروع کردیم به دستچین. ناگهان دیدیم که فروشنده هم میوه‌های دلخواه خود را در کیسه ما می‌ریزد. تازه متوجه شدیم که منظور از دستچین این است که خود میوه‌فروش محترم با لطایف‌الحیل می‌تواند دستچین کند ومیوه‌هایی را که خودش می‌خواهددر کیسه مشتری بریزد و مشتری هم اگر توانست در این مسابقه پیروز شود چند عدد ناقابل میوه را درکیسه خود بریزد. اینجا بود که حدس زدیم منظور از دستچین این است که گویا قرار است قیمت‌ها آرام آرام بالاتر بروند و مشتری‌ها هم آرام آرام به این دستچین عادت کنند.همین. طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 123