باور بفرمایید ما وقتی در دوران کودکی میخواستیم نفت بخریم، ظرفی 2 لیتری یا حداکثر 4 لیتری میبردیم و نفت میخریدیم. گاهی هم برخی از محلیها به همراهشان دبه میآوردند، البته تا خرخره پرش نمیکردند. این بود که نفت را هم گاهی با دبه میشد حمل و نقل کرد. دیروز وقتی تیتری را در خبرگزاری فارس دیدیم و از آن در باره دبه حرف زده بود، ناگهان یا دبههای محلیها افتادیم و خریدن نفت در فصل زمستان. فارس در تیترش آورده بود«فارس گزارش میدهد:چرا زنگنه خودکفایی بنزین را دبه کرد؟» باور کنید که ما به شدت از خواندن این تیتر تعجب کردیم. چون آن قدیمها فقط نفت را گاهی توی دبه میکردند ولی اینکه بنزین را توی دبه بریزند، نه دیدیم و نه شنیدیم. واقعا وقتی میگویند که خبرنگاران دید عمیقی دارند و خیلی تیزبین هستند،از همین جاها نشتی میکند. خب، باید از این خبرنگار خوب و تیزبین پرسید که برادرجان یا احتمالا خواهرجان، شما وقتی میخواهی بروی جایی بنزین بخری و هیچ وسیلهای نداشته باشی، چه کار میکنی. اول میروی صندوق عقب ماشینت را نگاه میکنی،اگر یک لیتری یا هر لیتریای تویش بود بر میداری میروی به سمت جایگاه بنزین. حالا ماشینت هم بنزین تمام کرده باشد و نتوانی هلش بدهی،پس مجبوری وسیلهای جور کنی تا بتوانی باک بنزینت را پر کنی. اگر ظرف خاصی پیدا نکرده باشی، حتی مجبور میشوی بطری آب معدنیات را که برای بچهات خریدی خالی کنی تا تویش بنزین بریزی. چون بنزین اینجا حیاتیتر از آب است. حالا گیریم که اینها را پیدا نکردی و توی خرتوپرتهای صندوق عقب ماشینت که به قول معروف تویش از جان آدمیزاد و شیر سمور جاماییکا هم پیدا میشود، چشمت ناگهان به دبهای افتاده باشد، آن هم دبهای که مادرخانم برای سیرترشی خوابانده است. چه کار میکنی؟ خب، دبه را برمیداری و مخلفات تویش را خالی میکنی و میروی پمپ بنزین. پس دبه میتواند خودش یک نوع ابزار آرامشبخش و نجاتدهنده باشد. اینکه آقای زنگنه «بنزین را دبه کرده» به این دلیل بوده که چارهای نداشته. حالا این بنده خدا حداقل بنزین را دبه کرده و همه هم آن را میبینند. یعنی چشمبندی نمیکند. بنزین را دبه میکند. ولی بعضیها هستند که به جای آنکه بنزین را دبه کنند، مثلا میروند دکلهای نفتی را قورت میدهند و حالا هر چه هم بگردی تا بخواهی با آن دکل، نفت تولید کنی و بعد با آن بنزین بسازی و بعد بنزین را دبه کنی، فایدهای ندارد. یعنی انگار دکل نفتی از سوزن تهگرد هم کوچکتر بوده و رفته توی دریا. البته در تاریخ هم آمده است که برخی از دکلهای نفتی را به صورتی درست میکردند که در یک چشم به زدن ناپدید شود. مثل فیلم مرد نامریی که طرف برای آنکه میزان عشق و ارادت همسرش را بسنجد هر دقیقه نامریی میشد. البته شاید دکلهای نفتی یا گاهی نفتکشها هم برای سنجیدن میزان علاقه دوستان و بستگان نامریی میشدند. از آنجا که اساسا دبه را نمیشود نامریی کرد، شاید آقای زنگنه میخواست با دبه به نوعی شفافسازی کند. کاش خبرنگار محترم مینوشت که آقای زنگنه از چه نوع دبهای استفاده میکند. دبه در دار؛ دبه بیدر، دبه پلاستیکی؛ دبه چوبی؛ دبه چرمی یا فلزی؟ البته امیدواریم آقای زنگنه برای شفاف شدن موضوع اعلام کند که مورد مصرف ایشان چه نوع دبهای است. مهم است.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 20:32 توسط مازیار سوادکوهی |
طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 183 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 23:16