فردا در روزنامه منتشر می شود
باور بفرمایید در هفتههای اخیر که بحث انتخابات داغ است، گاهی داغیاش آنقدر زیاد است که حتی دست و دل آدم را هم میسوزاند. بعضی مواقع که به دستم دست میزنم، خصوصا وقتی دست راستم را دست میزنم، دست چپم مثل آنکه برق بگیردش، چند متر دورتر از دست راستم میپرد. شاید شما باور نکنید ولی این مورد از آن موردهایی است که میگویند باور نکردنی است ولی حقیقت دارد. خصوصا وقتی که آدم در این عهد صحبتهای برخی از این نظریهپردازان عصر فوق مدرن را میخواند داغیاش را بیشتر احساس میکند. مثلا دیروز آقای زاکانی سخنانی فرمود که ما گفتیم حیف است که مردم از آن اطلاع نداشته باشند. تازه ایشان میخواستند رئیس جمهور هم بشوند ولی نتوانستند از صافی شورای نگهبان رد شوند. البته ما به سهم خودمان دوست داشتیم که همه آن هزاروچند نفر از صافی شورای نگهبان رد میشدند. باز هم البته، ما پیشنهاد میدهیم که شورای محترم نگهبان برای 4 سال دیگر لطفا صافی بزرگتری بخرند تا همه بتوانند از توی آن رد شوند و حتی آقای زاکانی که هم با طیب راحت از صافی رد شود و بیاید رئیسجمهور شود تا ببینیم ولی ایشان رئیس جمهور شدند، خسته میشوند یا نه. دو جمله بسیار غرایی ایشان از ذهنشان تراوش دادند که واقعا باید آنها را با خطوط قبل از تاریخ نوشت. زاکانی گفت: «دولتی میخواهیم سنگ جلوی پای تولیدکننده نیندازد» این جمله اول ایشان واقعا بار علمی فراوانی دارد. اولا از آنجا که سنگ انواع مختلفی دارد، به همین دلیل دولت اگر میخواهد سنگ جلوی پای تولید کننده بیندازد، باید نوع سنگ را انتخاب کند. البته شاید آقای زاکانی میخواستند دولت به جای آنکه سنگ جلوی پای تولید کننده بیندازد، به جای آن سنگ را بیندازد روی سر تولیدکننده تا خیال تولید کننده را راحت کند. از شما چه پنهان که از فحوای سخن ایشان همین بر میآمد. چون در دولت قبل اینجوری بود که سنگ را میانداختند روی سر تولیدکننده. سنگانداختن در حقیقت یک رسمی است که در قدیم وقتی میخواستند عروسخانم را به خانه بخت ببرند، توی جیب آقاداماد چند عدد نقلونبات میریختند و دامادخان هم آنها را روی سر عروس میریخت. از آنجا که در عصر حاضر نقل ونبات کم است، به جای آن سنگریزه میریزند تا شور بیشتری ایجاد کند. سخن دیگر آقای زاکانی این بود:«دولت روحانی خسته است؛ باید استراحت کند»واقعا این حسننیت این نوع رفتار کریمانه و پر از رحمت در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود. حتی ترامپ هم این حرف را در باره دولت اوباما نگفت. البته مشکل آقای زاکانی و دیگر دوستان نظریهانداز این است که نمیگویند که دولت اصلا چرا خسته شد. اصلا برای رفع خستگی باید چه نوع شربت یا چه نوع دمکردهای را بخورد تا بتواند از خستگی در بیاید.به آقای زاکانی و دوستانش پیشنهاد میکنیم که برای احترام به مردم هم شده، سعی کنید که هم از دلایل حرفی که میزنید بگویید و هم آنکه راهکار بدهید تا ببینیم که طرف چه جوری باید از خستگی نجات پیدا کند. البته چون آقای زاکانی خودشان مدتی نماینده بودند و از نمایندگی خسته شدند و الآن دارند دوران نقاهت خستگی را میگذرانند، شاید بهتر بدانند که برای رفع خستگی آیا باید چیزی خورد. مثلا آیا باید چای گیلان خورد یا چای ونزوئلا. اینجوری تکلیف آدم خسته مشخص میشود. همین.
+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 20:47 توسط مازیار سوادکوهی |
طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 23:27