امروزدر روزنامه منتشر شد
باور بفرمایید آبها از آسیاب افتاد و حالا هم قرار است نخود نخود هر کی برود سر کار خود. البته طرفداران رئیس جمهوری منتخب توی خیابان دیروز شادی کردند و فردا احتمالا آنها هم می روند سر کار خود. ولی دوستان دیگر ما در آن طرف شادی نکردند و احتمالا اگر سر کار خود نروند، از این به بعد با همه کار اینوریها سر وکار دارند. حالا اگر همین فردا یک سیل یا زلزله یا طوفان یا حمله مگسهای تسهتسه در ایالات باخئپئسالپاسه کنگو به شهر حمله کند، شک نکنید همهاش تقصیر آقای رئیس جمهور است. البته ما هم این را قبول داریم. چون ایشان باید مواظب باشد که نه تنها مگسهای تسهتسه که حتی پشههای پسته هم نباید از توی لانهاش بیرون بیایند،زیرا اگر آنها بیرون بیایند معنی و مفهوم آن این است که رئیس جمهور ضعیف عمل کرده. در عین حال ما معتقدیم که آقای رئیس جمهور برای آنکه در این چهار سال با خیال راحت سرشان را بگذارند روی بالشت و به آرامی استراحت کنند و شبها خوابهای خوش ببینند، در بسیاری از حوزهها ورود نکنند. مثلا اولا در حوزه موسیقی خودشان ورود نکنند، ترجیح بدهند آدمهای کاربلد واساتید موسیقی که امروزه حتی بتهوون هم در حد آنها نیست، ابراز نظر کنند مثل همان دوست عزیزمان آقای تعتللو. باور کنید از این که من املایش را اینجوری نوشتم، یعنی بهتر از این شکل نمیتوانم بخوانم. اقرار میکنم تا قبل از آنکه املای درست آن را ببینم، همهاش فکر میکردم آن را به همان شکلی که من نوشتم مینویسند. از املایش بگذریم و برویم و عشوههای هنریاش. داشتیم میگفتیم که در این حوزه آقای روحانی افسار را بدهند به دست ایشان. چون از هر لحاظ قابل قبول هستند و دیگر کسی نیست که نه به کنسرتش ایراد بگیرد و نه به کارهای دیگرش هم چپ یا ببخشید راست نگاه کند. خوشبختانه آقای رئیسی هم با ایشان خیلی صمیمانه شدند و حتی دست روی شانهشان گذاشتند که خداوکیلی این یکی را ما خیلی پسندیدیم. اینکه بالاخره یک روحانی دست روی شانه یک خواننده به اصطلاح زیرزمینی بگذارد، خودش چند قدم به سوی جلو است. حالا این جلو کجا هست را نمیدانیم. البته فکر میکنیم در آن لحظه آقای تعتللو از زیرزمین بیرون نیامده بودند و روی زمین بودند که ملاقات اتفاق افتاد. ولی اگر زیر زمین بودند، طبیعی بود فضای اطراف تاریکتر میشد. شاید در زیرزمین ایشان آن زمان کاری نداشتند و برای هواخوری آمده بودند روی زمین. خوب پس مشکل موسیقی حل شد. اما مشکل جادهها و مسکنها را هم دوباره بدهند دست آقای نیکزاد. باور کنید ایشان حتی میتوانند در قله دماوند و دریاچه نمک ساختمانسازی کنند. خوب، ساختمانسازی خودش ایجاد کار میکند و باعث رونق اقتصادی میشود و آن 5میلیون نفر هم از بیکاری نجات پیدا می کنند. پس مشکل مسکن و بیکاری هم حل شد. اما امور خارجه را هم حتما بدهند به آقای جلیلی گرامی. ایشان استاد در روابط بینالملل هستند به صورتی که با یک نگاه راست به طرفهای خارجی باعث زهرهترک آنها میشوند و کاملا میتوانند همه را تسلیم خودشان کنند. اینجوری دیگر بار میتوانیم به جای فروش نفت، سیبزمینی به جهان اطراف صادر کنیم ورشد اقتصادی بدون نفت ما هم صددرصد افزایش مییابد، بعد با پول اضافهاش میتوانیم یارانه 250تومانی به هر فرد فقیر و دارا بدهیم. پس تمام مشکلات با این سه نفر حل میشود. آن وقت میشود به آقای روحانی گفت:روحانی تو آسوده بخواب که ما بیداریم.همین.
+ نوشته شده در یکشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 20:47 توسط مازیار سوادکوهی |
طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 23:27