دیروز در روزنامه منتشر شد البته با این تیتر (اندر ضرورت وجود همه قشرها در شورا)
باور بفرمایید از روزی که شنیدیم توی شورای شهر تهران هیچ ورزشکار و خوانندهای نیست، احساس میکنیم شورای شهر دیگر آن لطف و صفا را ندارد. از آنجا که توی اعضای جدید نه خوانندهای، نه نوازندهای، نه کشتیگیری،نه کاراتهکایی وجود دارند، بهتر است این افراد تا قبل از آنکه شورا به صورت رسمی مشغول کار شود، چند هفته حداقل آموزشهای لازم را در زمینههای مختلف خوانندگی، نوازندگی و ورزشی بیاموزند تا وقتی که جلسات رسمی برگزار میشود، این بروبچههای جدید در صورت طولانی شدن جلسات کمی تمدد اعصاب کنند. توی شورای قبلی واقعا آدم لذت میبرد که ناگهان یکی از در در میآمد گوشش شکسته بود و دیگری از در درمیآمد و در مایههای ابوعطا و شور و اصفهان و خلاصه کلی مرکبخوانی میکرد و شاید برای آنکه فضا را تلطیفتر کند، کیجاجان هم میخواند. نه، انصافا آن شورا بهتر بود یا این شورا. تازه یک خوبی دیگر هم داشت و آن این بود که اگر ورزشکاران در زمینه مسائلی با هم خدایناکرده، خدای ناکرده مشکلی داشتند، میآمدند وسط گود و حالا نزن کی بزن. از آن طرف هم دیگر اعضای شورا گاه به جای مصلح وارد عمل میشدند و عدهای دیگر هم میخندیدند و خبرنگارها هم عکس و خبر میگرفتند و خلاصه خوراک خبری آنها حداقل برای یک روز تأمین میشد.نه، خداوکیلی آن شورا بهتر بود یا این شورا. یا یک خوبی دیگر هم آن شورا داشت و آن این بود که اگر مثلا یک جسم سنگینی را میآوردند وارد صحن شورا میکردند چون بقیه همه در وزنهای خروس و مگس و پشه بودند، یک نفر میتوانست آن جسم سنگین را حمل کند و مشکل هم برطرف شود. خوب طبیعی است این شورا به آدم میچسبد. یعنی حتی اگر شما نخواهید بچسبد، چون عضو آن ورزشکار است برای آنکه تو را ضربه فنی کند، مجبور است یکخم و دوخم تو را بگیرد و تو را مغلوب کند. یک خوبی دیگر شورایی که تویش بروبچههای ورزشکار بودند این بود که اگر دیگر اعضا هم خودشان رامیکشتند و از اصلاح نظامات شهری یا حتی سیاسی صحبتی میکردند، تأثیر چندانی روی دیگران نداشت. به نظر ما بهتر است یک بار دیگر در این شهر انتخابات برگزار شود و حتما مردم عزیز تهران به این ورزشکاران یا خوانندگان رأی بدهند. کی گفته شورای شهر به یک خواننده یا موزیسین یا نقاش یا نجار یا کاریکاتوریست یا فوتبالیست یا کشتیگیر یا کونگفوکار و کاراتهکا یا والیبالیست نیاز ندارد، نخیر، شهر خیلی هم به اینها نیاز دارد. مثلا اگر میخواهند یک استادیوم بسازند طبیعی است ورزشکار باید نظر بدهد. یا اگر خدای نخواسته خواستند یک سالن موسیقی بسازند، باید از یک موزیسین یا خواننده بخواهند تا نظر بدهد. البته از آنجایی که توی این چند هزار سال فقط یک سالن موسیقی درست و حسابی و آن تالار وحدت در کشور داریم و برای تمام اعصار هم مفید است، شاید زیاد هم حضور یک موسیقیدان ضروری نباشد، اما اگر باشد بهتر است، شاید یک جوری چانهزنی از بالا تأثیر داشته باشد و بتواند بعد از قرنها یک سالن موسیقی دیگر هم توی این شهر بسازند. ضمن آنکه اگر از این اقشار باشند، باور کنیدکه صحن شورا دیگر سیاسی نمیشود و فقط هنری و ورزشی میشود. یک پیام هم در آخر بگوییم: شورای بدون ورزشکار مثل کشک بدون نمک است. روی طرح ما فکر کنید. یک بار دیگر انتخابات برگزار کنید. همین.
+ نوشته شده در جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ساعت 20:15 توسط مازیار سوادکوهی |
طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 23:27