طنزگاه مازیار سوادکوهی

ساخت وبلاگ
من در بخش اول این مقاله تأکید کردم که طنز می‌تواند شادی‌آفرین باشد، اما تردیدی نیست که شادی اساسن در یک فضای مناسب که روحیه طرف آماده پذیرش طنز باشد، رخ خواهد داد...طنز بخشی از حقایق زندگی‌ست. نمی‌توان طنر را از زندگی جدا کرد و بر این گمان بود که طنز بخش واقعی زندگی نیست،نخیر، اتفاقن هست... هر جا که زندگی هست، هم طنز هست و هم غم و اندوه.البته طنز مقابل اندوه نیست، فاصله فراوانی بین این دو هست... ادامه دارد... طنزگاه مازیار سوادکوهی...ادامه مطلب
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 3:22

در آخرین متن این درگاه(طنزگاه مازیار سوادکوهی) که سال گذشته رخ داد و عنوان آن هم «چشمی که اشک دارد، طنز ندارد» بود، چند تن از دوستان لطف کردند مطلب را تا آخر خواندند، این‌که نوشتم تا «آخر خواندند» به این دلیل است که گاهی ما با خواندن بخشی از متن یا مثلا فقط تیتر و سوتیتر یا لید آن، فکر می‌کنیم همه‌ی متن را خواندیم و منظور نویسنده را درک کردیم و حالا می‌توانیم جوابی درخور به متن یا نویسنده‌ی متن بدهیم، در حالی که هر متن یا کتابی را باید تا پایان آن خواند و بعد از آن بتوان نظر قطعی را در باره کتاب یا اثری مکتوب داد. متن بنده البته چند پاراگراف بیشتر نبود و وقت چندانی برای خواندن آن گرفته نمی‌شود. اما دوستانی که لطف کردند مطلب را خواندند، نکاتی را یادآوری کردند. یکی دو تن هم معتقد بودند که «این قانون کلی نیست که چشمان اشکبار طنز نگویند یا چشمی که اشک دارد طنز نداشته باشد.» به نظر آنها گاهی چشم‌هایی که اشک دارند هم طنز می‌گویند و طنز دارند.این سخن دوستان به نوعی هم درست هست و هم آنکه خود محلی از اشکال. اولا وقتی می‌گوییم «چشمان اشکبار، طنز ندارند» منظور این نیست که بخواهیم دور طنز سیم خاردار بکشیم و بگوییم که اگر مثلا در چهره شما یا وجودت شادی نیست، نمی‌توانی طنز بگویی یا این‌که قرار نیست حکمی کلی بدهیم و بگوییم آدم‌هایی که دچار مشکلات روحی و روانی یا حتی جسمی و بدنی هستند، نمی‌توانند طنز بگویند یا حوصله‌ی خواندن طنز را ندارند، نخیر، هدف اصلن چنین نیست. گاهی شاید فردی حتی در حالتی از نگرانی با خواندن طنزی حالش بهتر شود یا گفتن طنزی از سوی خودش باعث فرح روان خود و دیگران شود. اما طنز در حالت‌های مختلف هم می‌تواند رخ دهد، گاهی طنز در یک فضایی خلق می‌شود که شاید خودِ گوینده انتظار طنزگاه مازیار سوادکوهی...ادامه مطلب
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 22:05

مدت‌های زیادی است - نزدیک به 3 سال- که در این وبلاگم کاری بارگذاری نمی‌کنم. البته گاهی می‌آیم و می‌روم، آن هم با فاصله کیهانی! آخرین پستی که گذاشتم، همان معرفی کتاب است و آخرین طنزی که گذاشتم، برای سال 98 هست... اینجا روزگاری کارهای طنزم را بارگذاری می‌کردم، طنزهایی که اغلب در روزنامه‌ها و بیشتر روزنامه همدلی می‌نوشتم. اما از وقتی که ارتباط کاری خود را با روزنامه‌ها کم و بعد کلن قطع کردم، طنزهای من انگار تمام شدند. طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 16:22

این نویسنده مازندرانی پیش از «اشک‌هایش»، در سال ۱۳۹۷ کتاب «۵۰۰ روز با نیما» شامل ترجمه و تحلیل و تفسیر اشعار تبری نیما را منتشر کرد و سال ۱۳۹۸ نیز مجموعه داستان اجتماعی طنز «پپه‌ایسم» به قلم او روانه بازار نشر شد.سومین کتاب جهان‌آرای در پنج فصل با نام‌های «داستان‌هایی از جنس خودم»، «اجتماعی»، «داستان‌های کرونایی»، «همزبانی با موجودات طبیعی» و «شیطانیه» تالیف شده که در هر فصل با نگاهی به رخدادهای روزمره موجود در جامعه تلاش شده تا لایه‌هایی از سرگشتگی، خستگی و برخی سوءرفتارهای موجود در جامعه به زبانی ساده بیان شود.نویسنده مجموعه داستان «اشک‌هایش» درباره داستان‌های این کتاب می‌گوید: داستان‌ها یا شخصیت‌هایی که در این مجموعه منتشر شدند هر یک وجه ممیزه متفاوتی دارند. داستان‌ها به مرور زمان شکل گرفتند و هر کدام محصول دوره خاصی از زندگی من به شمار می‌روند.جهان‌آرای می‌افزاید: شخصیت‌ها و مکان‌ها یا دنیای این بخش‌ها تفاوت زیادی با هم دارند. به طوری که اگر قرار بود هر بخش را جداگانه منتشر کنم تعداد داستان‌ها بیشتر از مجموعه «اشک‌هایش» می‌شد. اما سعی کردم داستان‌هایی را انتخاب کنم که که برای انتشار در قالب کتاب مناسب باشند.وی با اشاره به روزنامه‌ای بودن داستان‌ها و انتشار آن‌ها در روزنامه‌های مختلف بویژه همشهری، همشهری مازندران و همدلی اظهار می‌کند: آنچه انگیزه من را در نوشتن این داستان‌ها تهییج می‌کرد، نوشتن در روزنامه بود. در حقیقت حضور در مطبوعات شانس من را برای نوشتن بیشتر می‌کرد.وی خاطرنشان می‌کند: طی بیش از سه دهه همکاری با روزنامه‌های مختلف، مطالب متعدد و متنوعی در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نوشتم که بخشی از آن نوشته‌ها تا کنون در قالب دو کتاب «۵۰۰ روز با نیما» و مجموع طنزگاه مازیار سوادکوهی...ادامه مطلب
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 132 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:52

باور بفرمایید که هستی همیشه مملو از عجایب است. یعنی امکان ندارد شما روزی چشم باز کنید و چیزی عجیب و غریب و شگفت‌انگیز را نشنوید یا نبینید.

طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 275 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:46

باور بفرمایید یکی از دلمشغولی‌های ما در دوران قبل از تولد این بود که هر وقت باد می‌وزید یا جایی را که می‌دیدیم توفانی در راه است، نگاه می‌کردیم و اتفاقا خودمان را هم به دست باد یا توفان می‌دادیم. 

طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 256 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:46

باور بفرمایید بعضی وقت‌ها به خودمان نهیب می‌زنیم، نهیب سخت و جاندار، به صورتی که خودمان با همان نهیب‌مان یک جوری از جایمان می‌پریم که اگر در منزل باشیم،‌ علیاحضرت همسربانوی گرامی ما ناگهان دست به دعا می‌شوند، به این گمان که ما یا سر به هوا شدیم یا آنکه هوایی توی سرمان رفته است که چنین از جای‌مان پریدیم. 

طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 246 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:46

باور بفرمایید ما همیشه قبل از تولد، به چیزهایی فکر می‌کردیم که حتی در آن دوران، آدم‌‎هایی که زودتر از ما متولد شده بودند، ذره‌ای به سمتش نمی‌رفتند.

طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 247 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1398 ساعت: 13:51

باور بفرمایید برخی از خصلت‌های قبل از تولد ما انگار توی خون و ژن بعد از تولد ما رسوب کرده و همین‌جوری دارد ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 259 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 14:31

باور بفرمایید یکی از کارهایی را که ما خیلی به آن علاقه‌مندیم و بارها و بارها قبل از تولد و بعد از تولد در بوق و کرنا می‌کردیم، این بود که هر کسی باید سر جای خودش باشد. 

طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savadmaza بازدید : 279 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 14:31